پرش به محتوا

انجیل به قلم متی هزاره نو فصل 3

از دانشنامه کتاب مقدس
نسخهٔ تاریخ ‏۱۰ اکتبر ۲۰۲۵، ساعت ۰۱:۲۵ توسط Pedia1 (بحث | مشارکت‌ها)

۱. در آن روزها یحیای تعمیددهنده ظهور کرد. او در بیابان یهودیه موعظه می‌کرد و  

۲. می‌گفت: «توبه کنید زیرا پادشاهی آسمان نزدیک شده است!» 

۳۰ این همان است که اِشعیای نبی درباره‌اش می‌گوید: «ندای آن که در بیابان فریاد برمی‌آورد: ”راه خداوند را آماده کنید! طریقهای او را هموار سازید!“‌»  

۴. یحیی جامه از پشم شتر بر تن داشت و کمربندی چرمین بر کمر می‌بست، و خوراکش ملخ و عسل صحرایی بود. 

۵. مردمان اورشلیم و سراسر یهودیه و تمامی نواحی اطراف رود اردن، جملگی نزد او می‌رفتند 

۶. و به گناهان خود اعتراف کرده، در رود اردن از او تعمید می‌گرفتند.  

۷۰ امّا یحیی چون بسیاری از فَریسیان و صَدّوقیان را دید که به آنجا که او تعمید می‌داد می‌آمدند، به آنان گفت: «ای افعی‌زادگان! چه کسی به شما هشدار داد تا از غضبی که در پیش است، بگریزید؟


۸۰ پس ثمری شایستۀ توبه بیاورید

۹۰ و با خود مگویید ”پدر ما ابراهیم است.“ زیرا به شما می‌گویم خدا قادر است از این سنگها فرزندان برای ابراهیم پدید آورد.

۱۰. هم‌اکنون تیشه بر ریشۀ درختان نهاده شده است. هر درختی که میوۀ خوب ندهد، بریده و در آتش افکنده خواهد شد.  

۱۱۰ «من شما را برای توبه، با آب تعمید می‌دهم؛ امّا آن که پس از من می‌آید تواناتر از من است و من حتی شایستۀ برگرفتن کفشهایش نیستم. او شما را با روح‌القدس و آتش تعمید خواهد داد.

۱۲۰ او کج‌بیل خود را در دست دارد و خرمنگاه خود را پاک خواهد کرد و گندم خویش را در انبار ذخیره خواهد نمود، امّا کاه را با آتشی خاموشی‌ناپذیر خواهد سوزانید.»  

۱۳۰ آنگاه عیسی از جلیل به رود اردن آمد تا از یحیی تعمید گیرد.

۱۴۰ ولی یحیی کوشید او را بازدارد و به او گفت: «مَنَم که باید از تو تعمید بگیرم، و حال تو نزد من می‌آیی؟»

۱۵۰ عیسی در پاسخ گفت: «بگذار اکنون چنین شود، زیرا شایسته است که ما پارسایی را به کمال تحقق بخشیم.» پس یحیی رضایت داد. 

۱۶۰ چون عیسی تعمید گرفت، بی‌درنگ از آب برآمد. همان دم آسمان گشوده شد و او روح خدا را دید که همچون کبوتری فرود آمد و بر وی قرار گرفت.

۱۷۰ سپس ندایی از آسمان در رسید که «این است پسر محبوبم که از او خشنودم.»