انجیل به قلم لوقا فصل 4: تفاوت میان نسخهها
خط ۲۴۳: | خط ۲۴۳: | ||
<br /><br /> | <br /><br /> | ||
'''ترجمه مژده :'''<br /> | '''ترجمه مژده :'''<br /> | ||
. | طومار اشعیای نبی را به او دادند. طومار را باز كرد و آن قسمتی را یافت كه میفرماید: | ||
<br /><br /> | <br /><br /> | ||
'''ترجمه دانشنامه کتاب مقدس:'''<br /> | '''ترجمه دانشنامه کتاب مقدس:'''<br /> | ||
خط ۲۵۴: | خط ۲۵۴: | ||
<br /><br /> | <br /><br /> | ||
'''ترجمه هزاره نو :'''<br /> | '''ترجمه هزاره نو :'''<br /> | ||
«روح خداوند بر من است، | |||
زیرا مرا مسح کرده | زیرا مرا مسح کرده | ||
تا فقیران را بشارت دهم | تا فقیران را بشارت دهم | ||
خط ۲۶۲: | خط ۲۶۲: | ||
<br /><br /> | <br /><br /> | ||
'''ترجمه مژده :'''<br /> | '''ترجمه مژده :'''<br /> | ||
. | «روح خداوند بر من است، | ||
او مرا مسح كرده است | |||
تا به بینوایان مژده دهم. | |||
مرا فرستاده است تا آزادی اسیران و بینایی كوران | |||
و رهایی ستمدیدگان را اعلام كنم | |||
<br /><br /> | <br /><br /> | ||
'''ترجمه دانشنامه کتاب مقدس:'''<br /> | '''ترجمه دانشنامه کتاب مقدس:'''<br /> | ||
خط ۲۷۶: | خط ۲۸۰: | ||
<br /><br /> | <br /><br /> | ||
'''ترجمه مژده :'''<br /> | '''ترجمه مژده :'''<br /> | ||
. | و سال فرخندهٔ خداوند را اعلام نمایم.» | ||
<br /><br /> | <br /><br /> | ||
'''ترجمه دانشنامه کتاب مقدس:'''<br /> | '''ترجمه دانشنامه کتاب مقدس:'''<br /> | ||
خط ۲۹۰: | خط ۲۹۴: | ||
<br /><br /> | <br /><br /> | ||
'''ترجمه مژده :'''<br /> | '''ترجمه مژده :'''<br /> | ||
. | طومار را پیچید و به سرپرست كنیسه داد و نشست. در كنیسه تمام چشمها به او دوخته شده بود. | ||
<br /><br /> | <br /><br /> | ||
'''ترجمه دانشنامه کتاب مقدس:'''<br /> | '''ترجمه دانشنامه کتاب مقدس:'''<br /> | ||
خط ۳۰۴: | خط ۳۰۸: | ||
<br /><br /> | <br /><br /> | ||
'''ترجمه مژده :'''<br /> | '''ترجمه مژده :'''<br /> | ||
. | او شروع به صحبت كرد و به ایشان گفت: «امروز هنگامیکه گوش میدادید این نوشته به حقیقت پیوست.» | ||
<br /><br /> | <br /><br /> | ||
'''ترجمه دانشنامه کتاب مقدس:'''<br /> | '''ترجمه دانشنامه کتاب مقدس:'''<br /> | ||
خط ۳۱۸: | خط ۳۲۲: | ||
<br /><br /> | <br /><br /> | ||
'''ترجمه مژده :'''<br /> | '''ترجمه مژده :'''<br /> | ||
. | همهٔ حاضران او را تحسین میکردند و از كلمات فیض بخشی كه میگفت، تعجّب مینمودند. آنها میگفتند: «مگر این مرد پسر یوسف نیست؟» | ||
<br /><br /> | <br /><br /> | ||
'''ترجمه دانشنامه کتاب مقدس:'''<br /> | '''ترجمه دانشنامه کتاب مقدس:'''<br /> | ||
خط ۳۳۲: | خط ۳۳۶: | ||
<br /><br /> | <br /><br /> | ||
'''ترجمه مژده :'''<br /> | '''ترجمه مژده :'''<br /> | ||
.. | عیسی گفت: «بدون شک در مورد من این ضربالمثل را خواهید گفت كه ای طبیب خود را شفا بده. شما همچنین خواهید گفت كه ما شرح همهٔ كارهایی را كه تو در كفرناحوم کردهای شنیدهایم، همان كارها را در شهر خود انجام بده.» | ||
<br /><br /> | <br /><br /> | ||
'''ترجمه دانشنامه کتاب مقدس:'''<br /> | '''ترجمه دانشنامه کتاب مقدس:'''<br /> | ||
خط ۳۴۶: | خط ۳۵۰: | ||
<br /><br /> | <br /><br /> | ||
'''ترجمه مژده :'''<br /> | '''ترجمه مژده :'''<br /> | ||
عیسی ادامه داد و گفت: «در واقع هیچ نبیای در شهر خود پذیرفته نمیشود. | |||
<br /><br /> | <br /><br /> | ||
'''ترجمه دانشنامه کتاب مقدس:'''<br /> | '''ترجمه دانشنامه کتاب مقدس:'''<br /> | ||
خط ۳۶۰: | خط ۳۶۴: | ||
<br /><br /> | <br /><br /> | ||
'''ترجمه مژده :'''<br /> | '''ترجمه مژده :'''<br /> | ||
یقین بدانید، در زمان الیاس كه مدّت سه سال و شش ماه آسمان بسته شد و قحطی سختی در تمام زمین به وجود آمد، بیوه زنهای بسیاری در اسرائیل بودند. | |||
<br /><br /> | <br /><br /> | ||
'''ترجمه دانشنامه کتاب مقدس:'''<br /> | '''ترجمه دانشنامه کتاب مقدس:'''<br /> | ||
خط ۳۷۴: | خط ۳۷۸: | ||
<br /><br /> | <br /><br /> | ||
'''ترجمه مژده :'''<br /> | '''ترجمه مژده :'''<br /> | ||
با وجود این الیاس نزد هیچیک از آنان فرستاده نشد، مگر نزد بیوه زنی در شهر صرفه صیدون. | |||
<br /><br /> | <br /><br /> | ||
'''ترجمه دانشنامه کتاب مقدس:'''<br /> | '''ترجمه دانشنامه کتاب مقدس:'''<br /> | ||
خط ۳۸۸: | خط ۳۹۲: | ||
<br /><br /> | <br /><br /> | ||
'''ترجمه مژده :'''<br /> | '''ترجمه مژده :'''<br /> | ||
. | همینطور در زمان الیشع نبی، جذامیان بسیاری در اسرائیل بودند ولی هیچكدام از آنان جز نعمان سریانی شفا نیافت.» | ||
<br /><br /> | <br /><br /> | ||
'''ترجمه دانشنامه کتاب مقدس:'''<br /> | '''ترجمه دانشنامه کتاب مقدس:'''<br /> | ||
خط ۴۰۲: | خط ۴۰۶: | ||
<br /><br /> | <br /><br /> | ||
'''ترجمه مژده :'''<br /> | '''ترجمه مژده :'''<br /> | ||
از شنیدن این سخن همهٔ حاضران در كنیسه غضبناک شدند. | |||
<br /><br /> | <br /><br /> | ||
'''ترجمه دانشنامه کتاب مقدس:'''<br /> | '''ترجمه دانشنامه کتاب مقدس:'''<br /> | ||
خط ۴۱۶: | خط ۴۲۰: | ||
<br /><br /> | <br /><br /> | ||
'''ترجمه مژده :'''<br /> | '''ترجمه مژده :'''<br /> | ||
آنها برخاستند و او را از شهر بیرون كردند و به لب تپّهای كه شهر بر روی آن بنا شده بود بردند تا او را به پایین بیندازند. | |||
<br /><br /> | <br /><br /> | ||
'''ترجمه دانشنامه کتاب مقدس:'''<br /> | '''ترجمه دانشنامه کتاب مقدس:'''<br /> | ||
خط ۴۳۰: | خط ۴۳۴: | ||
<br /><br /> | <br /><br /> | ||
'''ترجمه مژده :'''<br /> | '''ترجمه مژده :'''<br /> | ||
امّا او از میان آنان گذشت و رفت. | |||
<br /><br /> | <br /><br /> | ||
'''ترجمه دانشنامه کتاب مقدس:'''<br /> | '''ترجمه دانشنامه کتاب مقدس:'''<br /> |
نسخهٔ ۱۹ سپتامبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۰:۳۸
انجیل به قلم لوقا فصل ۴
آیه ۱ |
---|
ترجمه قدیم : اما عیسی پر از روحالقدس بوده، از اردن مراجعت کرد و روح او را به بیابان برد.
|
آیه ۲ |
ترجمه قدیم : و مدت چهل روز ابلیس او را تجربه مینمود و در آن ایام چیزی نخورد. چون تمام شد، آخر گرسنه گردید.
|
آیه ۳ |
ترجمه قدیم : و ابلیس بدو گفت: «اگر پسر خدا هستی، این سنگ را بگو تا نان گردد.»
|
آیه ۴ |
ترجمه قدیم : عیسی در جواب وی گفت: «مکتوب است که انسان به نان فقط زیست نمیکند، بلکه به هر کلمه خدا.»
|
آیه ۵ |
ترجمه قدیم : پس ابلیس او را به کوهی بلند برده، تمامی ممالک جهان را در لحظهای بدو نشان داد.
|
آیه ۶ |
ترجمه قدیم : و ابلیس بدو گفت: «جمیع این قدرت و حشمت آنها را به تو میدهم، زیرا که به من سپرده شده است و به هر که میخواهم میبخشم.
|
آیه ۷ |
ترجمه قدیم : پس اگر تو پیش من سجده کنی، همه از آن تو خواهد شد.»
|
آیه ۸ |
ترجمه قدیم : عیسی در جواب او گفت: «ای شیطان، مکتوب است، خداوند خدای خود را پرستش کن و غیر او را عبادت منما.»
|
آیه ۹ |
ترجمه قدیم : پس او را به اورشلیم برده، بر کنگره هیکل قرار داد و بدو گفت: «اگر پسر خدا هستی، خود را از اینجا به زیر انداز.
|
آیه ۱۰ |
ترجمه قدیم : زیرا مکتوب است که فرشتگان خود را درباره تو حکم فرماید تا تو را محافظت کنند.
|
آیه ۱۱ |
ترجمه قدیم : و تو را به دستهای خود بردارند، مبادا پایت به سنگی خورد.»
|
آیه ۱۲ |
ترجمه قدیم : عیسی در جواب وی گفت که «گفته شده است، خداوند خدای خود را تجربه مکن.»
|
آیه ۱۳ |
ترجمه قدیم : و چون ابلیس جمیع تجربه را به اتمام رسانید، تا مدتی از او جدا شد.
|
آیه ۱۴ |
ترجمه قدیم : و عیسی به قوت روح، به جلیل برگشت و خبر او در تمامی آن نواحی شهرت یافت.
|
آیه ۱۵ |
ترجمه قدیم : و او در کنایس ایشان تعلیم میداد و همه او را تعظیم میکردند.
|
آیه ۱۶ |
ترجمه قدیم : و به ناصره جایی که پرورش یافته بود، رسید و بحسب دستور خود در روز سَبَّت به کنیسه درآمده، برای تلاوت برخاست.
|
آیه ۱۷ |
ترجمه قدیم : آنگاه صحیفه اشْعیا نبی را بدو دادند و چون کتاب را گشود، موضعی را یافت که مکتوب است
|
آیه ۱۸ |
ترجمه قدیم : «روح خداوند بر من است، زیرا که مرا مسح کرد تا فقیران را بشارت دهم و مرا فرستاد تا شکسته دلان را شفا بخشم و اسیران را به رستگاری و کوران را به بینایی موعظه کنم و تا کوبیدگان را آزاد سازم،
|
آیه ۱۹ |
ترجمه قدیم : و از سال پسندیده خداوند موعظه کنم.»
|
آیه ۲۰ |
ترجمه قدیم : پس کتاب را به هم پیچیده، به خادم سپرد و بنشست و چشمان همه اهل کنیسه بر وی دوخته میبود.
|
آیه ۲۱ |
ترجمه قدیم : آنگاه بدیشان شروع به گفتن کرد که «امروز این نوشته در گوشهای شما تمام شد.»
|
آیه ۲۲ |
ترجمه قدیم : و همه بر وی شهادت دادند و از سخنان فیض آمیزی که از دهانش صادر میشد، تعجب نموده، گفتند: «مگر این پسر یوسف نیست؟»
|
آیه ۲۳ |
ترجمه قدیم : بدیشان گفت: «هرآینه این مثل را به من خواهید گفت، ای طبیب خود را شفا بده. آنچه شنیدهایم که در کفرناحوم از تو صادر شد، اینجا نیز در وطن خویش بنما.»
|
آیه ۲۴ |
ترجمه قدیم : و گفت: «هرآینه به شما میگویم که هیچ نبی در وطن خویش مقبول نباشد.
|
آیه ۲۵ |
ترجمه قدیم : و به تحقیق شما را میگویم که بسا بیوه زنان در اسرائیل بودند، در ایام الیاس، وقتی که آسمان مدت سه سال و شش ماه بسته ماند، چنانکه قحطی عظیم در تمامی زمین پدید آمد،
|
آیه ۲۶ |
ترجمه قدیم : و الیاس نزد هیچ کدام از ایشان فرستاده نشد، مگر نزد بیوه زنی در صرفه صیدون.
|
آیه ۲۷ |
ترجمه قدیم : و بسا ابرصان در اسرائیل بودند، در ایام الیشع نبی و احدی از ایشان طاهر نگشت، جز نعمان سریانی.»
|
آیه ۲۸ |
ترجمه قدیم : پس تمام اهل کنیسه چون این سخنان را شنیدند، پر از خشم گشتند
|
آیه ۲۹ |
ترجمه قدیم : و برخاسته او را از شهر بیرون کردند و بر قله کوهی که قریه ایشان بر آن بنا شده بود بردند تا او را به زیر افکنند.
|
آیه ۳۰ |
ترجمه قدیم : ولی از میان ایشان گذشته، برفت.
|
آیه ۳۱ |
ترجمه قدیم : و به کفرناحوم شهری از جلیل فرود شده، در روزهای سَبَّت، ایشان را تعلیم میداد.
|
آیه ۳۲ |
ترجمه قدیم : و از تعلیم او در حیرت افتادند، زیرا که کلام او با قدرت میبود.
|
آیه ۳۳ |
ترجمه قدیم : و در کنیسه مردی بود، که روح دیو خبیث داشت و به آواز بلند فریاد کنان میگفت:
|
آیه ۳۴ |
ترجمه قدیم : «آه ای عیسی ناصری، ما را با تو چه کار است، آیا آمدهای تا ما را هلاک سازی؟ تو را میشناسم کیستی، ای قدوس خدا.»
|
آیه ۳۵ |
ترجمه قدیم : پس عیسی او را نهیب داده، فرمود: «خاموش باش و از وی بیرون آی.» در ساعت دیو او را در میان انداخته، از او بیرون شد و هیچ آسیبی بدو نرسانید.
|
آیه ۳۶ |
ترجمه قدیم : پس حیرت بر همه ایشان مستولی گشت و یکدیگر را مخاطب ساخته، گفتند: «این چه سخن است که این شخص با قدرت و قوت، ارواح پلید را امر میکند و بیرون میآیند!»
|
آیه ۳۷ |
ترجمه قدیم : و شهرت او در هر موضعی از آن حوالی پهن شد.
|
آیه ۳۸ |
ترجمه قدیم : و از کنیسه برخاسته، به خانه شمعون درآمد. و مادر زن شمعون را تب شدیدی عارض شده بود. برای او از وی التماس کردند.
|
آیه ۳۹ |
ترجمه قدیم : پس بر سر وی آمده، تب را نهیب داده، تب از او زایل شد. در ساعت برخاسته، به خدمتگزاری ایشان مشغول شد.
|
آیه ۴۰ |
ترجمه قدیم : و چون آفتاب غروب میکرد، همه آنانی که اشخاص مبتلا به انواع مرضها داشتند، ایشان را نزد وی آوردند و به هر یکی از ایشان دست گذارده، شفا داد.
|
آیه ۴۱ |
ترجمه قدیم : و دیوها نیز از بسیاری بیرون میرفتند و صیحه زنان میگفتند که «تو مسیح پسر خدا هستی.» ولی ایشان را قدغن کرده، نگذاشت که حرف زنند، زیرا که دانستند او مسیح است.
|
آیه ۴۲ |
ترجمه قدیم : و چون روز شد، روانه شده به مکانی ویران رفت و گروهی کثیر در جستجوی او آمده، نزدش رسیدند و او را باز میداشتند که از نزد ایشان نرود.
|
آیه ۴۳ |
ترجمه قدیم : به ایشان گفت: «مرا لازم است که به شهرهای دیگر نیز به ملکوت خدا بشارت دهم، زیرا که برای همین کار فرستاده شدهام.»
|
آیه ۴۴ |
ترجمه قدیم : پس در کنایس جلیل موعظه مینمود.
|