مقاله ۴ دلیل که چرا کتاب مقدس از تراجنسیتی بودن حمایت نمیکند
معرفی
- ۴ دلیل که چرا کتاب مقدس از تراجنسیتی بودن حمایت نمیکند
- نویسنده : کوین دی یانگ
- مترجم : روژان رنجبران
- دانشنامه کتاب مقدس
بر اساس انجمن روانشناسی آمریکا (APA)، تراجنسیتی یک واژهٔ کلی برای افرادی است که هویت، ابراز جنسیتی یا رفتارشان با آنچه معمولاً با جنسیت اختصاصیافته به هنگام تولدشان مرتبط است، مطابقت ندارد. در مرکز تعریف APA و در مرکز جنبش تراجنسیتی تفاوت آشکار بین جنسیت و هویت جنسی قرار دارد.
امروزه بسیاری از افراد، جنسیت را به جنبههای بیولوژیکی مرتبط میدانند؛ مانند کروموزومها، هورمونها، و آناتومی درونی و بیرونی. به گفتهٔ آنها، جنسیت به هنگام تولد تعیین میشود بر اساس این واقعیتهای بیولوژیکی.
در مقابل، هویت جنسی (Gender Identity) مربوط به احساسات درونی فرد، حس شخصی از هویت و چگونگی انتخاب فرد برای ابراز این هویت از طریق لباس، مدل مو، صدا، ظاهر، رفتار، نامها و ضمایر است. بر اساس این دیدگاه، جنسیت یک ساختار اجتماعی است و نیازی نیست با جنسیت بیولوژیکی همخوانی داشته باشد. بنابراین نه تنها جنسیت و هویت جنسی از هم جدا هستند، بلکه افراد مجبور به انتخاب فقط دو جنسیت نیستند (Non-binary) یا اصلاً محدود به هیچ جنسیت ثابتی نیستند (Gender Fluid).
هدف این مقاله بررسی دیدگاه کتاب مقدس در مورد این مجموعه باورها است. خواهیم دید که کتاب مقدس از تراجنسیتی شدن حمایت نمیکند. خداوند هر یک از ما را به صورت مرد یا زن آفریده و میخواهد زندگی ما از نظر ظاهر، نگرش و رفتار با جنسیت بیولوژیکی ما مطابقت داشته باشد.
برای پشتیبانی از این نتیجه، چهار حقیقت اساسی کتاب مقدسی دربارهٔ مرد و زن بودن را برجسته میکنیم:
حقیقت شمارهٔ ۱: بدن ما اهمیت دارد تنها زندگی که در زمین داریم، زندگی کامل شخص، شامل جسم و روح است. تمام امیدها و ترسها، شادیها و اندوهها، ماجراجوییها و شکستها، به عنوان موجودات جسمانی تجربه میشوند. هر آنچه برای محبت به خدا و همسایگان یا نافرمانی از خدا و بدرفتاری با دیگران انجام میدهیم، به عنوان موجودات جسمانی است. جان کلاینیگ در کتاب برجستهٔ خود Wonderfully Made میگوید: تمام زندگی انسانی روی زمین در شرایط یکسانی زندگی میشود: زندگی در بدن.[1]
بسیاری از مردم رابطهٔ دوگانهای با بدن خود دارند. اگرچه ممکن است به نظر برسد که فرهنگ ما بیش از حد به بدن توجه میکند مانند وسواس نسبت به ظاهر، کاهش وزن و مقابله با اثرات طبیعی پیری اما عکس آن هم صادق است: ما کمتر از حد کافی به بدن خود توجه میکنیم. حتی با تمام دانش علمی، ما شگفتی، پیچیدگی و زیبایی بدن انسان را درک نمیکنیم. حقیقت این است که بسیاری از ما از بدن خود متنفر هستیم؛ آن را خیلی تیره یا خیلی روشن، خیلی لاغر یا خیلی چاق، خیلی کند یا ضعیف، چروکیده یا نامطلوب میدانیم. بسیاری از ما آرزو داریم که از شر شرم و بارهای مرتبط با بدن خود آزاد شویم.
با این حال، کلام خدا داستان متفاوتی میگوید. خداوند اعضای درونی ما را شکل داد؛ ما را در رحم مادرمان بافته است (مزمور ۱۳۹:۱۳). با اینکه آثار سقوط در بدن ما دیده میشود، باز هم هر یک از ما با شگفتی و عجیب آفریده شدهایم (آیهٔ ۱۴). اینکه پسر کامل خدا بدن انسان را به خود گرفت، به این معناست که تجسد به خودی خود ناپاک یا شر نیست. اینکه مسیح زنده شد و اکنون به عنوان خدا، انسان در بهشت سلطنت میکند، نشان میدهد که بدن انسانی مخالف اتحاد عمیق با خدا نیست. اینکه امید نهایی ما رستاخیز مردگان است، به این معناست که تجسد خوب و مطلوب است و بدون بدن، رستگاری ما کامل نخواهد بود (رومیان ۸:۲۳).
پیش از آنکه بتوانیم ادعاهای تراجنسیتی بودن را بررسی کنیم، باید به درستی دربارهٔ بدن خود بیندیشیم. خداوند تنها به دنیای درونی افکار، خواستهها، باورها و احساسات ما توجه ندارد. کتاب مقدس فرمان میدهد: خدا را در بدن خود جلال دهید (اول قرنتیان ۶:۲۰). اعضای بدن ما دستها و پاها، چشمها و گوشها، اندامهای جنسی ابزاری برای جلال یا بیاحترامی به خدا هستند. انسان مانند عروسکی نیست که دهان و اعضای آن توسط عامل خارجی حرکت داده شود. نه انسان مانند ماشینی است که عملکردهای بیرونی آن توسط پردازندهای درونی کنترل شود. به میزان تماس فیزیکی عیسی با بدن افراد یا لمس شدن توسط دیگران فکر کنید (مرقس ۱:۴۱؛ ۵:۲۷، ۴۱؛ ۶:۵۶؛ ۷:۳۳؛ ۸:۲۳؛ ۹:۲۷). عیسی درک کرد که بدن ما به ماهیت ما مرتبط است و برای خدا اهمیت دارد، پس باید برای ما هم اهمیت داشته باشد.
حقیقت شمارهٔ ۲: بدن ما به عنوان هدیه به ما داده شده است یک حقیقت روشن کتاب مقدسی که در فصل اول کتاب مقدس بیان شده است این است که ما مخلوقات آفریده شدهایم (پیدایش ۱:۲۶–۲۷). این فقط دربارهٔ آدم و حوا نیست، بلکه دربارهٔ تمام انسانهایی است که از آنها به وجود آمدهاند (پیدایش ۵:۱–۲). زندگی، روح، بدن و تمام وجود ما هدیهای از خداوند است.
این حقیقت ساده که خداوند هر یک از ما را آفریده به این معناست که ما خود را نیافریدهایم (مزمور ۱۰۰:۳). ما سبب تولد خود نشدیم، پوست، استخوان، اندامها و عضلات خود را کنار هم نگذاشتیم، جنسیت خود را انتخاب نکردیم، رنگ چشم خود را تعیین نکردیم یا مشخص نکردیم که موهای بدنمان چگونه باشد. بدن ما به ما داده شده است.
به زبان دیگر، کتاب مقدس بر دادهشدگی بدن تأکید میکند. یک خطای اساسی در ایدئولوژی تراجنسیتی این است که گفته میشود بدن مادی ما قابل تغییر است، در حالی که احساسات درونی و حس هویت ما مطلق است. تراجنسیتی تنها زمانی کار میکند که فرض کنیم بدن ما اشتباه میکند، چون احساسات درونی با آن همخوانی ندارد. کتاب مقدس چنین درکی ندارد: ما فراتر از افکار، خواستهها و احساسات خود هستیم؛ ما جسم و روح هستیم. بدن ما برای ما آفریده شده و ما هستیم. همانطور که کلاینیگ میگوید: نمیتوانیم پیچیدگی، زیبایی و شگفتی بدن انسان را درک کنیم مگر اینکه بدانیم به ما داده شده است. ما بدن خود را نمیسازیم؛ بدن برای ما ساخته شده است.[2]
حقیقت شمارهٔ ۳: خدا هر یک از ما را به صورت مرد یا زن آفریده است کتاب مقدس میگوید خداوند انسان را به صورت جنسیتی دوگانه آفریده است: خدا انسان را به صورت خود آفرید؛ او را به صورت خدا آفرید؛ مرد و زن آفرید (پیدایش ۱:۲۷). تفکیک جنسی ایدهٔ خدا بود. خداوند مرد یا زن به تنهایی نساخت، و نه نژاد با پانزده نوع جنسیتی. خداوند تصویر خود را از طریق خلق مرد و زن نشان داد هیچکدام مستقل یا مشابه دیگری نیستند (اول قرنتیان ۱۱:۸–۱۲).
تراجنسیتی نادیدهگیری کامل نسبت به هدفمندی (Teleology) دارد. بدنهای مرد و زن به گونهای طراحی شدهاند که مکمل یکدیگر بوده، قابلیت تولید مثل دارند و هدفمند هستند. ایدئولوژی تراجنسیتی میگوید میتوان با جراحی و هورمونها بدن را با احساسات درونی هماهنگ کرد، اما این نادیده گرفتن هدف طراحیشده بدن است.
کتاب مقدس نه تنها واقعیت دوگانهٔ جنسی را آموزش میدهد، بلکه یکپارچگی ارگانیک بین جنسیت بیولوژیکی و هویت جنسی را نیز تأیید میکند. به همین دلیل، مرد و زن تنها جفتی هستند که میتوانند تولید مثل کنند (پیدایش ۱:۲۸؛ ۲:۲۰).
حقیقت شمارهٔ ۴: خدا مخالف سردرگمی جنسیتی است خدا انسان را به صورت مرد و زن آفرید (پیدایش ۱:۲۶–۲۷). بدن ما هدایای خوب خدا هستند که باید برای جلال او استفاده شوند (اول قرنتیان ۶:۱۲–۲۰). به عنوان خداوندی با نظم و طراحی، او مخالف سردرگمی جنسیتی است.[6]
این نکته در بحث گستردهٔ پولس در اول قرنتیان ۱۱:۲–۱۶ نیز مطرح است: برای مرد ناپسند است که شبیه زن شود، و برای زن ناپسند است که شبیه مرد شود. در هر فرهنگی، خدا میخواهد مردان شبیه مردان و زنان شبیه زنان باشند. از این رو قانون عهد قدیم پوشش جنس مخالف را ممنوع کرده است (تثنیه ۲۲:۵). از پیدایش تا اتحاد کلیسای اسرارآمیز و مسیح در مکاشفه، کتاب مقدس اهمیت تفاوت جنسی را تأکید میکند.
جنبش تراجنسیتی اغلب این فرض را تقویت میکند که مردان باید به یک شکل و زنان به شکلی دیگر باشند. تغییر جنسیت، هرچند بر خلاف کلام خدا، نشان میدهد که طرح خدا برای تفاوت جنسی به سادگی قابل نفی نیست. کلاینیگ میگوید: خلق انسان در پیدایش ۱:۲۷ و تأیید آن توسط عیسی در متی ۱۹:۴ و مرقس ۱۰:۶ نشان میدهد که خدا انسان را به صورت مرد و زن آفریده است.»[7]
نتیجهگیری تا چند دههٔ اخیر، تقریباً همه درک میکردند که هر یک از ما به طور کامل و غیرقابل تغییر به صورت مرد یا زن متولد میشویم. مردانگی و زنانگی هویتهایی هستند که انتخاب نمیکنیم و نمیتوانیم تغییر دهیم. مارتین لوتر در سال ۱۵۲۲ دربارهٔ پیدایش ۱:۲۷ نوشت:
خداوند بشریت را به دو دسته تقسیم کرد: مرد و زن .هر یک از ما باید بدن خلقشده توسط خدا را داشته باشیم. نمیتوانم خود را زن کنم و تو نمیتوانی خود را مرد کنی؛ ما همانطور هستیم که خدا آفریده است. باید بدن و تصویر دیگری را به عنوان آفریدهای الهی احترام کنیم.»[8][9]
واقعیت این است که تولد به عنوان مرد یا زن و زندگی مطابق با این هویتهای دادهشده، راه برکت و حقیقت است.
منابع
- [1] John W. Kleinig, Wonderfully Made: A Protestant Theology of the Body (Bellingham, WA: Lexham Press, 2021), 216.
- [2] Kleinig, Wonderfully Made, 22.
- [3] Denny Burk, David Closson, and Colin Smothers, Male and Female He Created Them (Ross-Shire, UK: Christian Focus, 2023), 70.
- [4] Colin Wright, “A Biologist Explains Why Sex Is Binary,” Wall Street Journal (April 9, 2023).
- [5] Laura Hake and Clare O’Connor, “Genetic Mechanisms of Sex Determination,” Nature Education 1(1):25.
- [6] Presbyterian Church in America, Report of the Ad Interim Committee on Human Sexuality.
- [7] Kleinig, Wonderfully Made, 198.
- [8] Martin Luther, The Estate of Marriage, Walther I. Brandt, in Luther’s Works, Volume 45, 17-18.
- [9] Luther, Estate of Marriage, 19.