پرش به محتوا

مقاله الهیات کتاب مقدس و الهیات نظام‌مند نویسنده لی آیرونز

از دانشنامه کتاب مقدس
جایی برای تبلیغات خواهد بود

معرفی

  • عنوان : الهیات کتاب مقدس و الهیات نظام‌مند
  • نویسنده : لی آیرونز
  • مترجم : جواد فیروز
  • دانشنامه کتاب مقدس

بنجامین بی. وارفیلد [1]

الهیات کتاب‌مقدسی «پخته‌ترین میوهٔ تفسیر کتاب مقدس است و تفسیر کتاب مقدس کامل نشده تا وقتی که نتایج پراکندهٔ آن در قالب داده‌های الاهیاتی جمع‌آوری شده و به یک سیستم کامل و منسجم از الهیات کتاب‌مقدسی تبدیل شود… به بیان کوتاه، وظیفهٔ الهیات کتاب‌مقدسی هماهنگ کردن نتایج پراکندهٔ تفسیر مداوم در یک کل منسجم است، چه در مورد یک کتاب مشخص از کتاب مقدس، چه مجموعه‌ای از کتاب‌های مرتبط، یا کل ساختار کتاب مقدس…

«رابطهٔ الهیات کتاب‌مقدسی با الهیات نظام‌مند بر اساس درک صحیح از عملکرد آن است. الهیات نظام‌مند بر نتایج مستقیم و اولیهٔ تفسیر متکی نیست؛ بلکه بر نتایج نهایی و کامل تفسیر، همان‌گونه که در الهیات کتاب‌مقدسی ارائه شده، پایه‌گذاری می‌شود. بنابراین نه خود تفسیر، بلکه الهیات کتاب‌مقدسی، مادهٔ اصلی الهیات نظام‌مند را فراهم می‌کند. الهیات کتاب‌مقدسی رقیب الهیات نظام‌مند نیست؛ حتی محصول موازی همان داده‌های ارائه‌شده توسط تفسیر هم نیست؛ بلکه اساس و منبع الهیات نظام‌مند است. الهیات نظام‌مند ترکیب داده‌های پراکندهٔ ارائه‌شده توسط تفسیر نیست؛ بلکه ترکیب داده‌هایی است که پیش‌تر توسط الهیات کتاب‌مقدسی منسجم شده‌اند. به عبارت دیگر، از داده‌های فردی تفسیر، نه به صورت خام و مستقل، بلکه فقط پس از آنکه این داده‌ها در الهیات کتاب‌مقدسی پردازش شده و رنگ و سایه‌های دقیق معنا را دریافت کرده‌اند، استفاده می‌شود…

«بهترین الهیات نظام‌مند را نه با کنار هم گذاشتن بلافاصلهٔ گزاره‌های دگماتیک جداگانهٔ کتاب مقدس، بلکه با ترکیب آن‌ها به ترتیب و تناسبی که در الهیات‌های مختلف کتاب مقدس دارند، به دست می‌آوریم. این‌گونه می‌توانیم آیندهٔ کل را نه تنها در اجزای آن، بلکه در ترکیب‌های مختلف اجزا ببینیم و از هر زاویه‌ای نگاهی به آن داشته باشیم تا تصور واقعی از استحکام و قوت آن به دست آوریم و از اغراق یا تحریف جزئیات جلوگیری کنیم. بنابراین، الهیات خود را طبق الگوی دلخواه خود، به صورت موزاییک از قطعات تعلیم کتاب مقدس نمی‌سازیم؛ بلکه از بیرون به آن نگاه می‌کنیم، مانند چشم‌اندازی وسیع که از کوه‌ها و دشت‌های الهیات کتاب مقدس ساخته شده و تلاش می‌کنیم نقطهٔ دیدی به دست آوریم که کل منظره را در میدان دید خود جای دهیم…

«کار فوری تفسیر شبیه کار یک افسر جذب نیرو است: او از میان جمعیت انسان‌ها کسانی را که قرار است ارتش را تشکیل دهند، برمی‌گزیند. الهیات کتاب‌مقدسی این افراد را به گروهان‌ها، لشکرها و تیپ‌ها سازمان‌دهی می‌کند، مرتب برای حرکت و آمادهٔ خدمت. الهیات نظام‌مند این گروهان‌ها و لشکرها را به یک ارتش واحد تبدیل می‌کند - یک کل منسجم، تعیین‌شده توسط اصل فراگیر خود. این ارتش نیز از همان افراد تشکیل شده است، اما نه به عنوان افراد مجرد، بلکه در روابط متناسبشان با دیگر اعضای گروهان‌ها، لشکرها و تیپ‌ها. این تشبیه کامل نیست، اما روابط متقابل این دو رشتهٔ الهیاتی را روشن می‌کند و همچنین نشان می‌دهد که الهیات کتاب‌مقدسی جنبهٔ تاریخی دارد و الهیات نظام‌مند شامل عنصر سیستماتیک فراگیر است. همین عنصر است که روح و روش‌های الهیات نظام‌مند را تعیین می‌کند و آن را از تمام انواع الهیات کتاب‌مقدسی که روح آن صرفاً تاریخی است، متمایز می‌سازد…

«الهیات علمی، بنابراین، مستقیماً بر نتایج تفسیر کتاب مقدس که در الهیات کتاب‌مقدسی ارائه شده، استوار است… می‌توان برای روشن‌تر کردن رابطهٔ الهیات نظام‌مند چنین نمودار ساده‌ای ارائه کرد:

کتاب مقدس | تفسیر کتاب مقدس | الهیات کتاب‌مقدسی | الهیات نظام‌مند»

[ساده‌سازی نمودار وارفیلد]

گیرهاردوس فوس [2]

«ایدهٔ الهیات کتاب‌مقدسی به عنوان علم و رشتهٔ الاهیاتی» (سخنرانی افتتاحیهٔ فوس در ۱۸۹۴ در دانشگاه الهیات پرینستون) «خط وحی شبیه تنهٔ درختانی است که حلقه‌حلقه رشد می‌کنند. هر حلقهٔ بعدی از حلقهٔ پیشین پدید آمده است. اما از شیره و نیرو در این تنه تاجی با شاخه‌ها، برگ‌ها، گل‌ها و میوه‌ها بیرون می‌آید. چنین رابطهٔ واقعی بین الهیات کتاب‌مقدسی و الهیات نظام‌مند است. دگماتیک تاجی است که از تمام کارهایی که الهیات کتاب‌مقدسی انجام می‌دهد، رشد می‌کند… [الهیات کتاب‌مقدسی] این آموزه‌ها را اثبات نمی‌کند، بلکه کاری انجام می‌دهد که از اثبات بهتر است – آن‌ها را به طور ارگانیک و زنده از تنهٔ وحی رشد می‌دهد.»

«مقدمه: ماهیت و روش الهیات کتاب‌مقدسی» «الهیات کتاب‌مقدسی شاخه‌ای از الهیات تفسیری است که به فرایند خود-آشکارسازی خدا در کتاب مقدس می‌پردازد. در تعریف فوق، واژهٔ "وحی" به معنای عمل الهی است، نه محصول نهایی آن. ماهیت و روش این الهیات باید با ویژگی‌های کار الهی هماهنگ باشد و تا حد ممکن آن را بازتولید کند. ویژگی‌های اصلی چنین فعالیتی عبارت‌اند از: [۱] پیشرفت تاریخی فرایند وحی

وحی در یک عمل تمام‌کننده کامل نشده، بلکه در سلسله‌ای از اعمال متوالی گسترش یافته است. اگرچه ممکن بود در حالت انتزاعی متفاوت باشد، اما در واقع چنین نیست، زیرا وحی به خودی خود تنها نیست، بلکه (به ویژه در مورد وحی خاص) با فعالیت دیگری از خداوند، که ما آن را رستگاری می‌نامیم، جدانشدنی است. رستگاری نیز نمی‌تواند به شکل غیرتاریخی پیش رود، زیرا به نسل‌های بشر در طول تاریخ می‌پردازد. وحی تفسیر رستگاری است؛ بنابراین باید همانند رستگاری مرحله‌به‌مرحله آشکار شود. با این حال، این دو فرایند کاملاً هم‌زمان نیستند، زیرا وحی در نقطه‌ای پایان می‌یابد که رستگاری هنوز ادامه دارد.

در الهیات کتاب‌مقدسی، اصل تاریخی است، در الهیات نظام‌مند، اصل منطقی است. الهیات کتاب‌مقدسی خطی از توسعه ترسیم می‌کند، الهیات نظام‌مند دایره‌ای. با این حال، در طول خط پیشرفت تاریخی، در نقاطی آغاز هماهنگی میان عناصر حقیقت که شروع فرایند سیستماتیک را نشان می‌دهد، وجود دارد…

«ساختارهای دگماتیک ما بر محصول نهایی وحی استوار است… نقطه‌ای وجود دارد که پیشرفت تاریخی و گروه‌بندی متحدالمرکز حقیقت به هم مرتبط‌اند… الهیات کتاب‌مقدسی تا حدی از مشکل استفاده از آیات پراکنده به عنوان شواهد اصلی برای اصول ایمان می‌کاهد. سطح بالاتری وجود دارد که دیدگاه‌های دینی متعارض می‌توانند مشروعیت کتاب‌مقدسی خود را در آن بسنجند. در نهایت، سیستمی پیروز است که بتوان نشان داد به طور ارگانیک از تنهٔ اصلی وحی رشد کرده و با ساختار بنیادی ایمان کتاب‌محور درآمیخته است.»

جان موری [3]

«الهیات کتاب‌مقدسی با داده‌های وحی خاص از دیدگاه تاریخی آن سروکار دارد؛ الهیات نظام‌مند همان داده‌ها را به عنوان محصول نهایی مطالعه می‌کند. روش الهیات نظام‌مند منطقی، و روش الهیات کتاب‌مقدسی تاریخی است…

دیدگاه ما کتاب‌محور نیست اگر این تاریخ و فرایند پیشرفت آن را در نظر نگیریم. مطالعهٔ ما از وحی خاص محدود و به خداوند ناپسند خواهد بود اگر خطوط برنامهٔ خداوند در آشکارسازی آن رعایت نشود…

نهاد پیمانی اساس هر ساختار تاریخ رستگاری و وحی است… روشن است که مفهوم پیمان برای الهیات کتاب‌مقدسی ضروری است و الهیات ما بدون توجه به تجلی‌های پیاپی فیض و رابطهٔ پیمانی، از داده‌های کتاب مقدس دور خواهد بود…

وقتی الهیات کتاب‌مقدسی به عنوان مطالعهٔ «فرایند خودآشکارسازی خدا در کتاب مقدس» در نظر گرفته می‌شود، باید فهمید که این مطالعه تخصصی کتاب مقدس، نه تنها دشمن الهیات نظام‌مند نیست، بلکه برای الهیات نظام‌مند وفادار به کتاب مقدس ضروری است…

الهیات کتاب‌مقدسی برای الهیات نظام‌مند ضروری است، زیرا منبع اصلی وحی کتاب مقدس است. لذا تفسیر کتاب مقدس پایهٔ الهیات نظام‌مند است. وظیفهٔ آن نه صرفاً تفسیر آیات خاص، بلکه هماهنگ کردن آموزه‌های آن و نظام‌مند کردن آن‌ها تحت موضوعات مربوط است. بنابراین، سنتز به الهیات نظام‌مند تعلق دارد نه به تفسیر صرف. الهیات نظام‌مند تنها وقتی کارکرد واقعی خود را دارد که بر الهیات کتاب‌مقدسی ریشه‌دار باشد…

الهیات نظام‌مند با وحی خاص به عنوان محصول نهایی موجود در کتاب مقدس سروکار دارد، اما وحی خاص به طور کامل بدون تاریخ آن قابل درک نیست. هنگام مطالعهٔ کتاب مقدس، تاریخ حرکت خداوند باید زمینهٔ فکری ما باشد…

بزرگ‌ترین غنای الهیات نظام‌مند وقتی حاصل می‌شود که به الهیات کتاب‌مقدسی توجه شود: وحدت و پیوستگی وحی خاص را می‌توان دید. الهیات نظام‌مند ارتدوکس بر اساس وحدت کتاب مقدس استوار است. این وحدت اصل تفسیر، یعنی تشبیه کتاب مقدس به کتاب مقدس را معتبر می‌کند. یک الهیات نظام‌مند وفادار به این ویژگی کتاب مقدس، کارکرد واقعی خود را از دست نخواهد داد…

واژهٔ «الهیات کتاب‌مقدسی» می‌تواند در معنای دوم نیز به کار رود، به معنای ارزیابی بنیادین کتاب مقدس که روش‌شناسی و فرایندهای ضروری برای تفسیر صحیح متن را شامل می‌شود… این همان نقطهٔ اتصال عمیق با الهیات نظام‌مند است. ضرورت الهیات کتاب‌مقدسی برای الهیات نظام‌مند، همان ضرورت تفسیر برای الهیات نظام‌مند است، نه کمتر و نه بیشتر…

بخش‌های زیادی از وحی، چه پیش‌بینی‌شده و چه بازتابی، خود نوعی الهیات است، به ویژه در نوشته‌های پولس و کتاب عبریان، که الهیات سیستماتیک و مستدل دارد. این امر نشان‌دهندهٔ پیوستگی بین عهد جدید و فعالیت‌های الاهیاتی پس از آن است، و الهیات اصلاح‌شده باید با آگاهی از این پیوستگی کار کند.»

ریچارد بی. گافین، جونیور [4]

گافین اشاره می‌کند که «فوس و موری در مفهوم الهیات کتاب‌مقدسی و رابطهٔ آن با الهیات نظام‌مند تا چه حد هم‌نظرند.» او نشان می‌دهد که:

الهیات کتاب‌مقدسی بر وحی به عنوان فعالیت تاریخی تمرکز دارد و بنابراین الهیات نظام‌مند را به رعایت جنبهٔ تاریخی حقیقت وحی‌شده وامی‌دارد.

الهیات کتاب‌مقدسی، به عنوان روش‌شناسی تفسیری، با توجه به وحدت کتاب مقدس، تضمین می‌کند که فرایند از تفسیر تا تدوین دگماتیک نظام‌مند مطابق اصل تشبیه کتاب مقدس باشد.

الهیات کتاب‌مقدسی، به ویژه در عهد جدید، پایهٔ ثابت و ارگانیک فعالیت‌های الاهیاتی پس از کانن را در کلیسا حفظ می‌کند، به گونه‌ای که هم نتایج و هم سؤالات اولیهٔ آن توسط کتاب مقدس تعیین می‌شوند.

بازتاب‌های من

مطالعهٔ متون به ترتیب تاریخی نشان می‌دهد که هیچ یک از این الهی‌دانان با اصول اساسی مخالفت ندارند: ترتیب صحیح باید این باشد: تفسیر → الهیات کتاب‌مقدسی → الهیات نظام‌مند. با این حال، فهم روابط دقیق این رشته‌ها با گذر زمان ظریف‌تر و شفاف‌تر شده است.

گافین بهترین تحلیل را ارائه می‌دهد و پیشنهاد او مبنی بر کنار گذاشتن واژهٔ «الهیات نظام‌مند» با وجود محدودیت‌هایش قابل تامل است؛ او نشان می‌دهد که الهیات کتاب‌مقدسی به اندازه‌ای سیستماتیک است که تفکیک میان این دو گاهی مصنوعی به نظر می‌رسد.

در واقع، الهیات کتاب‌مقدسی هم به عنوان روش‌شناسی تفسیری و هم به عنوان بازتاب نظام‌مند تاریخ رستگاری قابل مشاهده است. پولس نمونه‌ای از الهیات کتاب‌مقدسی و نظام‌مند است که معنی تاریخ رستگاری را در نور رخداد اوج آن – تجسد، مرگ و رستاخیز مسیح – بررسی می‌کند.

ریدر بوس نیز نشان می‌دهد که الهیات نظام‌مند صرفاً پروژه‌ای پساکانونی نیست، بلکه در خود کانن قابل مشاهده است. بنابراین، الهیات کتاب‌مقدسی هم روش تفسیری است و هم روش الاهیاتی، با راهنمایی پولس [5].

ضمیمه: پاسخ گافین به ایمیل (۱ فوریه ۲۰۰۰)

گافین توضیح می‌دهد که تحلیل شما دربارهٔ رابطهٔ الهیات کتاب‌مقدسی و نظام‌مند بسیار مفید است و قصد دارد آن را به کلاس‌هایش معرفی کند. او موافق است که پیشنهاد شما دربارهٔ استفاده از واژهٔ «الهیات نظام‌مند» به صورت محدودتر منطقی است و مثال تحلیل نمایش خط داستانی یک درام حماسی را برای توصیف رابطهٔ BT/ST مناسب می‌داند.