پرش به محتوا

انجیل به قلم متی هزاره نو فصل 3

از دانشنامه کتاب مقدس
نسخهٔ تاریخ ‏۸ اکتبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۶:۵۰ توسط Modir (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{صفحه_کتاب_مقدس}} <big>3در آن روزها یحیای تعمیددهنده ظهور کرد. او در بیابان یهودیه موعظه می‌کرد و    2می‌گفت: «توبه کنید زیرا پادشاهی آسمان نزدیک شده است!» 3این همان است که اِشعیای نبی درباره‌اش می‌گوید: «ندای آن که در بیابان فریاد برمی‌آورد: ”...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

3در آن روزها یحیای تعمیددهنده ظهور کرد. او در بیابان یهودیه موعظه می‌کرد و    2می‌گفت: «توبه کنید زیرا پادشاهی آسمان نزدیک شده است!» 3این همان است که اِشعیای نبی درباره‌اش می‌گوید: «ندای آن که در بیابان فریاد برمی‌آورد: ”راه خداوند را آماده کنید! طریقهای او را هموار سازید!“‌»    4یحیی جامه از پشم شتر بر تن داشت و کمربندی چرمین بر کمر می‌بست، و خوراکش ملخ و عسل صحرایی بود. 5مردمان اورشلیم و سراسر یهودیه و تمامی نواحی اطراف رود اردن، جملگی نزد او می‌رفتند 6و به گناهان خود اعتراف کرده، در رود اردن از او تعمید می‌گرفتند.    7امّا یحیی چون بسیاری از فَریسیان و صَدّوقیان را دید که به آنجا که او تعمید می‌داد می‌آمدند، به آنان گفت: «ای افعی‌زادگان! چه کسی به شما هشدار داد تا از غضبی که در پیش است، بگریزید؟ 8پس ثمری شایستۀ توبه بیاورید 9و با خود مگویید ”پدر ما ابراهیم است.“ زیرا به شما می‌گویم خدا قادر است از این سنگها فرزندان برای ابراهیم پدید آورد. 10هم‌اکنون تیشه بر ریشۀ درختان نهاده شده است. هر درختی که میوۀ خوب ندهد، بریده و در آتش افکنده خواهد شد.    11«من شما را برای توبه، با آب تعمید می‌دهم؛ امّا آن که پس از من می‌آید تواناتر از من است و من حتی شایستۀ برگرفتن کفشهایش نیستم. او شما را با روح‌القدس و آتش تعمید خواهد داد. 12او کج‌بیل خود را در دست دارد و خرمنگاه خود را پاک خواهد کرد و گندم خویش را در انبار ذخیره خواهد نمود، امّا کاه را با آتشی خاموشی‌ناپذیر خواهد سوزانید.»    13آنگاه عیسی از جلیل به رود اردن آمد تا از یحیی تعمید گیرد. 14ولی یحیی کوشید او را بازدارد و به او گفت: «مَنَم که باید از تو تعمید بگیرم، و حال تو نزد من می‌آیی؟» 15عیسی در پاسخ گفت: «بگذار اکنون چنین شود، زیرا شایسته است که ما پارسایی را به کمال تحقق بخشیم.» پس یحیی رضایت داد. 16چون عیسی تعمید گرفت، بی‌درنگ از آب برآمد. همان دم آسمان گشوده شد و او روح خدا را دید که همچون کبوتری فرود آمد و بر وی قرار گرفت. 17سپس ندایی از آسمان در رسید که «این است پسر محبوبم که از او خشنودم.»